Perhaps My Destination Was Like This

بیند چو کسی موی تو گیرم سر راهش * تا ذوق تماشای تو دزدم ز نگاهش

Perhaps My Destination Was Like This

بیند چو کسی موی تو گیرم سر راهش * تا ذوق تماشای تو دزدم ز نگاهش

دانه

دو نفر بودند و هر دو در پی حقیقت ، اما برای یافتن حقیقت یکی شتاب را برگزید و دیگری شکیبایی. اولی گفت: آدمیزاد در شتاب آفریده شده، پس باید در جست وجوی حقیقت دوید. آنگاه دوید و فریاد برآورد: من شکارچی ام، حقیقت شکار من است. او راست می گفت، زیرا حقیقت، غزال تیز پایی بود که از چشم ها می گریخت.
اما هر گاه که او از شکار حقیقت باز می گشت، دست هایش به خون آغشته بود. شتاب او تیر بود. همیشه او پیش از آن که چشم در چشم غزال حقیقت بدوزد، او را کشته بود. خانه باورش مزین به سر غزال ان مرده بود. اما حقیقت، غزالی است که نفس می کشد. این چیزی بود که او نمی دانست
.
دیگری نیز در پی صید حقیقت بود.اما تیر و کمان شتاب را به کناری گذاشت و گفت:

خداوند آدمیان را به شکیبایی فراخوانده است. پس من دانه ای می کارم تا صبوری را بیاموزم و دانه ای کاشت، سال ها آبش داد و نورش داد و عشقش داد. زمان گذشت و هر دانه، دانه ای آفرید. زمان گذشت و هزار دانه، هزاران دانه آفرید. زمان گذشت و شکیبایی سبزه زار شد. و غزالان حقیقت خود به سبزه زار او آمدند. بی بند و بی تیر و بی کمان.
و آن روز، آن مرد، مردی که عمری به شتاب و شکار زیسته بود، معنی دانه و کاشتن و صبوری را فهمید. پس با دستهای خونی اش دانه ای در خاک کاشت
.

نظرات 7 + ارسال نظر
دریا جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:50 http://www.daryaa.blogsky.com

سلام

داستان خیلی خوبی بود. باید بگم عالی بود.

منتظر آپ بعدیتون هستم.

موفق و سبز باشی.

دریا جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 http://www.daryaa.blogsky.com

سلام دوست عزیز

باز هم خداوند توفیقی عنایت فرمود و وبلاگ بار دیگر بروز شد.

منتظر حضور پرمهرتان هستم.

سبز باشید.

آیسان شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 15:42 http://golbaghaliweb.blogfa.com

سلام متاسفانه الان وقت ندارم وبلاگت رو بخونم قول میدم سر فرصت بیام همه ی آپایی رو که نخوندم رو بخونم و نظر بدم،سال نو رو با کلی تاخیر تبریک میگم امیدوارم این تبریک رو از من بی معرفت گرفتار بپذیری،وبلاگ قبلی کاملا اشتباهی فیلتر شده و درست کردنشم کلی دردسر داره٬این آدرس جدیدم هستش٬خوشحال میشم بازم بیای پیشم،خدانگهدارت

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 20:28 http://www.enekaseab.blogsky.com

سلام دوست محترم..
پستت جالب بود.آدمو به فکر فرو میبره.
من هم با پستی در باره یکی از نقاشان معروف دنیا به روزم.خوشحال میشم اگه تشریف بیارید.

دریا جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 14:24 http://www.daryaa.blogsky.com

سلام من اومدم.

تو چی؟؟؟ نمیای؟؟؟!!!

آخه آپ کردم... خواستی بیا... منتظرم

------------------------------------
به شب وصلت جانا دیوانه شدم
به شمع رویت جانا پروانه شدم...
------------------------------------

موفق باشی.

صدف دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 21:26 http://tasvireeshgh.blogfa.com

سلام
ایام به کام
آپمممممم
خوشحال میشم سر بزنی
منتظرم

دریا جمعه 1 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:42 http://www.daryaa.blogsky.com

سلام.
وبم بروز شد.
منتظر حضور گرمتون هستم.
سبز باشی

^^^^^^^^^^^^
هر صدا و هر سکوتی اونو یاد من میاره

می شکنه بغض ترانه غم رو گونه هام میباره

از همون نگاه اول آرزوی آخرم شد

حرفای قشنگ و ساده اش عاشقونه باورم شد...
^^^^^^^^^^^^

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد