محافظت

یک استاد با شاگردش در صحرا راه میرفتند. استاد به شاگردش میگفت که باید همیشه به خداوند اعتماد کند چون او از همه چیز آگاه است. شب فرا رسید و آنها تصمیم گرفتند که اطراق کنند و استاد خیمه را برپا کرد و شاگردش را فرستاد تا به پای اسبها سنگی ببندد. اما وقتی کنار سنگ رسید به خودش گفت: استاد مرا آزمایش میکند و میگوید که خداوند از همه چیز آگاه است. آن وقت از من میخواهد که این اسبها را ببندم. او میخواهد ببیند آیا من ایمان و توکل دارم یا نه. سپس به جای آنکه اسبها را ببندد، دعای مفصلی خواند و افسارشان را به دست خدا سپرد.

به نظرتون صبح چیشد؟

آیا اسبها اونجا بودند؟

آیا خدا از اون اسبها محافظت کرد؟

آیا خدا اصلاً میتونست از اون اسبها محافظت کنه؟

عجله نکنید داستان ادامه داره:

روز بعد، وقتی بیدار شدند اسبها رفته بودند. شاگرد که نا امید و ناراحت شده بود نزد استاد رفت و شکایت کرد و گفت: دیگر هیچ وقت حرف شما را باور نخواهم کرد. چون خداوند از هیچ چیز مراقبت نمیکند و فراموش کرد که اسبها را نگهداری کند.

استاد جواب داد:

تو اشتباه میکنی!


خداوند میخواست از اسبها نگهداری کند. ولی برای اینکار نیاز به تو داشت که افسار آنها را به سنگ ببندد..

استلاتریل مان: مشیت و رحمت خداوند برای انسان هر چه باشد یقیناً بدون همکاری خود شخص نمیتواند جامعه عمل بپوشد

.

نظر شما چیه دوستان خوبم؟ مگه خداوند قادر مطلق نیست؟ پس چه جوری از پس این کار بر نمیآد؟

بله خداوند قادر مطلق، کاری نیست که از عهده انجام اون برنیاد. اما خداوند انسان را نیافرید تا روی زمین راه بره، بخوره، بخوابه، ازدواج کنه و...

بلکه خداوند انسان رو برای هدفی بسیار والا آفرید. درسته ما باید در زندگی به خدا توکل کنیم ولی خداوند میفرماید از تو حرکت از من برکت. ما به عنوان سرمایههای خداوند بر وری زمین هستیم. هر کدام بنا به هدفی آفریده شدیم. که دریافتن اون یکم کار میبره. اما اگر بفهمیم و درک کنیم توی زندگیمون موفق میشیم. بعضیها بر این عقیده دارن که خدا هر کاری که بخواد میکنه و همه چیز رو از قبل آماده کرده و ما توی اون هیچ نقشی نداریم. یعنی خدا ما رو به شکل یک رباط از قبل برنامه ریزی شده آفریده. اما اصلاً اینطور نیست. یک نویسنده بزرگی میگه: بهترین فرصت برای شیطان زمانیه که آدمهای خوب هیچ کاری رو انجام ندن. ما باید بدونیم تا ارده خدا در هر مسئلهای چیه تا بتونیم با تمام دل به سمت اون هدف حرکت کنیم. اعتماد به خدا این نیست که ما دیگه هیچ کاری انجام ندیم. بلکه اینه که ما به خدا اعتماد میکنیم و از روی عقل و منطق انسانی خودمون کاری رو انجام ندیم. بلکه با دعا برای کشف اراده خدا در راه پیشبرد اون همجهت با خدا حرکت کنیم.

با امید به اینکه هر کدوم از ما بتونیم اراده خدا رو در زندگیهامون کشف کنیم و طبق اون پیش بریم.

یک ضربالمثل عربی هست که میگه: به خدایت اعتماد و توکل کن اما فراموش نکن که افسار شترت را هم به درخت ببندی