Perhaps My Destination Was Like This

بیند چو کسی موی تو گیرم سر راهش * تا ذوق تماشای تو دزدم ز نگاهش

Perhaps My Destination Was Like This

بیند چو کسی موی تو گیرم سر راهش * تا ذوق تماشای تو دزدم ز نگاهش

مداد


پسرک از پدر بزرگش پرسید :
- پدر بزرگ درباره چه می نویسی؟

پدربزرگ پاسخ داد :
درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی، تو هم مثل این مداد بشوی !

پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید :
- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است که دیده ام !

پدر بزرگ گفت :

ادامه مطلب ...

اجازه

یه روز مسوول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند… یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه… جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: «اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم»…

ادامه مطلب ...

طوفان

شبی یک کشتی، در حالی که دریا را می­پیمود، گرفتار طوفان شد. کشتی چنان تکان می­خورد که همه مسافران بیدار شدند. آنان وحشت زده از طوفان تعادل خود را از دست داده بودند. برخی از آنان فریاد می­کشیدند و عده­ای دعا می­کردند. دختر 8 ساله­ ناخدا کشتی نیز آنجا بود. سر و صدای بقیه او را از خواب بیدار کرد. از مادرش پرسید: مادر چه شده است؟ مادر گفت: طوفانی غیر منتظره کشتی را گرفتار کرده است. کودک ترسید و پرسید: آیا پدر پشت سکان است؟ مادرش پاسخ داد:

ادامه مطلب ...

دخترک

روزی دختر جوانی در چمنزاری قدم میزد و پروانهای را لابهلای بوته خاری گرفتار دید. او با دقت زیاد پروانه را رها کرد و پروانه پرواز کرد و سپس بازگشت و تبدیل به یک پری زیبا شد و به دختر گفت: به خاطر مهربانیت هر آرزویی که داشته باشی برآورده خواهد کرد. دخترک لحظاتی فکر کرد و گفت: من میخواهم شاد باشم. پری سرش را جلوآورد و در گوش دختر چیزی گفت و بعد ناپدید شد.

موقعی که دختر بزرگ شد، در آن سرزمین کسی شادتر از او وجود نداشت. هرگاه کسی از او درباره راز شادیاش سؤال میپرسید لبخند میزد و میگفت: من فقط به حرف پری خوب و مهربان گوش کردم.

موقعی که پیر شد، همسایهها میترسیدند او بمیرد و با مرگش رازشگفت انگیز شادی نیز با او دفن شود. آنها به او التماس میکردند : تو را به خدا به ما بگو پری به تو چه گفت؟

به نظر شما پری به دختر چی چیز گفته بود؟

ادامه مطلب ...